تنها یک ذهن داستان پرداز میتواند بگوید نخستین رویارویی انسان با بازتاب تصویر خودش – که احتمالاً در آب زلال برکهای آرام نقش بسته – چه سان بوده است اما پژوهش ها گواه علاقمندی آدمی به این تجربه است و کاوشهای باستان شناسان شواهدی به دست آورده که نشان میدهد قریب هشت هزار سال است بشر از آنچه ما امروز آن را «آیینه» می نامیم به اشکال گوناگون استفاده می کند؛ ابزاری برای انعکاس نور که امکان بازتاب تصویری از آنچه روبروی آن قرار میگیرد را فراهم می آورد.
هزاران سال به طول انجامیده تا سنگهای شیشه مانند آتشفشانی جای خود را به فلزات صیقل خورده و شیشه های اندود شده داده و آیینه های امروزی به دست آمده اند، آیینه هایی با شفافیت بسیار بالا که تصویری کاملاً برابر با آنچه روبرویشان قرار گیرد را بازتاب می دهند، بی کم و کاست و بی زنگار!
تا چه شکلی تو در آیینه همان خواهی دید
سعدی
نخستین آیینه های ساخت بشر را پادشاهان و اشراف در اختیار گرفتند و کم کم پای این ابزار به علوم و فنون مختلف و زندگی روزمره باز شد و امروز کمتر جایی را میتوان سراغ گرفت که آیینه ای در آن نباشد. از تلسکوپ جیمز وب گرفته تا جمع کوچها!
لابد اگر پیش از این سابقه دریافت خدمات کوچینگ را داشته اید به خود میگویید در جلسه کوچینگ شما خبری از آیینه نبود! کاملاً حق با شماست. آیینه از نخستین تمثیلهایی است که برای نشان دادن ماهیت کوچینگ به دانش پذیران این رشته به کار میرود و اگر یک جلسه کوچینگ خالص و استاندارد را تجربه کرده باشید، شما در تمام مدت در مقابل آیینه قرار داشته اید!
آیینه به راستی چه ویژگیهای دارد؟ چه میکند و چرا در کوچینگ به عنوان مهمترین تمثیل به کار میرود؟ این سؤالی بود که مرا مجذوب خود ساخت و حاصل آن تعمق در این دو ماهیت کشف تشابهاتی خیره کننده بود که در مقالات بعدی خواهید خواند.
ویژگی هایی که شاید محدود به همین مقدار نباشد و برای کشف بیش از این باید که با تأمل بیشتر آنها را دریافت ….
ایمان میراب زاده اردکانی